هر کجا که پای قضاوت انسانی در میان باشد، نویز نیز بیشتر از آنچه فکرش را بکنید قابل ردیابی است
بریده ای از کتاب «نویز: نقصی در قضاوت انسانی» نوشته دانیل کانمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد و نویسنده کتاب پرفروش “تفکر، سریع و کند” و اولیویه سیبونی، استاد استراتژی در HEC پاریس، و کاس سانستین، استاد برجسته دانشگاه هاروارد
چرا دو پزشک برای یک بیمار تشخیص متفاوت میدهند یا چرا دو قاضی برای یک جرم یکسان، حکمهای مختلفی صادر میکنند؟
دنیای پیچیده قضاوت انسانی دارای نویز است و برای کاهش خطاهای قضاوت و دستیابی به عدالت، باید بهطور جدی به مبارزه با آن از طریق «بهداشت تصمیمگیری» پرداخت.
بخش اول: یافتن نویز
برای افرادی که جرم یکسانی مرتکب شدهاند، طبیعتاً قابلقبول نیست که احکام متفاوتی صادر شود. برای مثال یکی به پنج سال زندان و دیگری به حبس مشروط محکوم شود. با این حال در بسیاری از مواقع، این اتفاق میافتد. بهطور قطع میتوان گفت نظام عدالت کیفری آمیخته با خطای سوگیری نیز هست، اما، ما در این فصل بیشتر روی خطای نویز تمرکز خواهیم کرد و خواهیم گفت که چگونه یک قاضی مشهور با ایستادن در برابر این نویز و بیعدالتی ناشی از آن و رسواکردن نظام قضایی آمریکا، جنگی را آغاز کرد که تا حدی جهان را متحول ساخت (البته نه به اندازه کافی).
داستانی که ما در این فصل خواهیم گفت در ایالات متحده اتفاق افتاده است؛ با این حال اطمینان داریم که داستانهایی مشابه در بسیاری از کشورهای دیگر هم اتفاق افتاده است و خواهد افتاد؛ در برخی کشورها حتی نویز بدتر و شدیدتری نسبت به ایالات متحده وجود دارد. تمرکز ما در این فصل روی موارد قضایی و کیفری خواهد بود تا نشان دهیم که خطای نویز تا چه حد میتواند منجر به بیعدالتی شود.
مسائل قضایی و کیفری موضوعات بحثبرانگیز و پرسروصدایی هستند. این حال، نباید از مسائل بخش خصوصی و پیامدهای آن غافل بود. براینخصوص در فصل دوم این کتاب، به داستان یک شرکت بزرگ بیمهای خواهیم پرداخت.
در شرکت های بیمه، بیمه گزاران موظف هستند حق بیمه مشتریان را تعیین و کارشناسان تسویه هم وظیفه دارند مقادیر خسارت را برآورد کنند. ممکن است فکر کنید این موارد کارهای سادهای هستند و کارشناسان مختلف احتمالاً مقادیر مشابهی را برآورد خواهند کرد.
اما، آزمایشی که ما برای اندازهگیری میزان نویز در سیستمهای بیمه طراحی کردیم چیز دیگری میگوید. نتایج این آزمایشها حیرتانگیز بودند و مایه نگرانی مدیران این شرکتها شدند. طبق آنچه از این آزمایشها بهدست آمد، حجم بالای نویز، هزینه زیادی را به شرکتها تحمیل می کند. مثال شرکت های بیمه یادآور این نکته است که نویز می تواند تبعات اقتصادی بالایی داشته باشد.
هر دوی این مثالها مبتنی بر مطالعاتی هستند که در آنها قضاوتهای فراوانی از افراد مختلف بررسی شد. با این حال، بسیاری از قضاوتهای حیاتی و مهم منحصربهفرد بوده و بندرت تکرار میافتند. برای مثال قضاوتهایی مبنی بر اینکه «چگونه میتوان یک فرصت تجاری منحصربهفرد را مدیریت کرد»، «آیا باید یک محصول کاملاً جدید تولید کرد»، «چگونه باید یک همه گیری را کنترل کرد»، «آیا میتوان فردی را استخدام کرد که مشخصات استاندارد را ندارد» و از ایندست موارد، موقعیتهایی هستند که بندرت اتفاق میافتند. سؤال اصلی اینجاست که آیا نویز در چنین موقعیتهای منحصربهفرد و نادری نیز قابل ردیابی است؟ احتمالاً بگویید: خیر؛ چراکه در هر حال نویز نوعی تغییرپذیری ناخواسته است و قاعدتا نمی توان در تصمیم گیری های منفرد ردپایی از تغییرپذیری یافت.
اما در فصل سوم خواهیم دید که حتی در موقعیت های به ظاهر منحصر به فرد هم تصمیمگیری مبتنی بر نوع احتمال است و میتوان در آن نویز را پیدا کرد.
خلاصه و چکیده سه فصل آتی را میتوان در یک جمله، که همان موضوع اصلی کتاب است، خلاصه کرد: «هر کجا که ردپایی از قضاوت انسانی در میان باشد، نویز نیز بیشتر از آنچه فکرش را بکنید، قابلردیابی است.» در ادامه خواهیم دید که این نویز تا چه حد است.